به گزارش شهرآرانیوز؛ ما مردمانی هستیم استاد در خوددرمانی؛ نسخه خیلی از درد و مرض هایمان را خودمان میپیچیم. با نخستین سوز گلو، بی آنکه پایمان به مطب برسد، دست میبریم به قفسه داروها؛ همان داروهایی که از روزهای گذشته ماندهاند، شاید هم بی تاریخ، اما پر از امیدی که شاید درد را بخوابانند. سردرد که میآید، صدای آشنایی در ذهنمان میپیچد: «فلان قرص را بخور، خوب میشوی.» و ما بی درنگ، میخوریم. این رسم ماست؛ رسم خوددرمانی.
رسم آزمون وخطا با سلامت و جان خودمان. دارو، برای خیلی هایمان دیگر نه نسخه پزشک است، نه توصیه علم؛ کالایی است دردسترس، همچون نان، همچون نمک. اما همین عادت، همین بی خیالی، امروز شده است یکی از ریشههای کمبودی که هرازگاه، بیشتر از قبل دهان باز میکند. آمارهای سازمان غذاوداروی کشور میگویند در هر نسخه ایرانی، ۳/۴ قلم و در هر نسخه مشهدی، ۱/۴ قلم دارو (سال ۱۴۰۳) نوشته میشود، درحالی که جهان، با کمتر از ۷/۱ قلم، راه درمان را میپوید.
در همین شش ماهه نخست امسال، ۲۸میلیارد عدد دارو به ارزش ۱۵۶ هزار میلیارد تومان در کشور توزیع شده است؛ رقمی که ۵/۱۲۷ هزار میلیارد تومانش (۷۵/۸۱ درصد) از دل کارخانههای داخلی بیرون آمده و فقط ۲۸ هزارو ۴۸۰ میلیارد تومانش (۲۵/۱۸ درصد) از آن سوی مرزها به خاک وطن وارد شده است؛ داروهایی گران و با فناوری پیشرفته که احتمالا نه برای دردهای روزمره، بلکه برای درمانهای خاص به کار آمدهاند.
سهم دانشگاه علوم پزشکی مشهد از آن ۲۸ میلیارد عدد، چیزی حدود ۶/۲ درصد، یعنی ۷۲۸ میلیون عدد است. این ارقام و نسبتهای میانشان، نشان میدهد که احتمالا فقط درد نیست که زیاد شده، این مصرف است که بی حسابتر شده است. پرتکرارند گزارشهای رسانهای که میگویند دارو کم است. اما بخشی از این کمبود، ناشی از عادتی است که سالها در جانمان ریشه دوانده است، بی آنکه کسی بخواهد آن را بخشکاند.

همه ما، کم وبیش، خوددرمانی را تجربه کردهایم؛ گاهی از سر بی وقتی، گاهی از روی عادت و گاهی، چون درد را سادهتر از آن دیدهایم که پای نسخه نویسی به میان بیاید. دارو را خوردهایم، بی نسخه و بی مشورت با پزشک؛ نمونه هایش را هم کم ندیدهایم؛ مثل همان مادری که تب شبانگاهی جگرگوشه اش را با شربتی که در یخچال نگهداری میکرده، فرونشانده است یا فلان کارمندی که همیشه چند قرص مُسکن همراه خود دارد تا سردردهای همیشگی اش را تسکین دهد.
آن دیگری، پیرمردی است که کارکنان داروخانه محل، میشناسندش و قرصهای فشارخون و چربی و... را هربار که تمام میشود، بی نسخه میخرد. حالا درمیان همین عادتهای بی صدا، رقمی رسانهای شده است که چشمگیر است: ۳۲۵عدد دارو؛ سهم هر ایرانی در نیمه نخست امسال.
اگر با بهانه یا بدون آن، سری به داروخانههای شهر بزنید و گفت وشنود مراجعان را با متصدیان داروخانه کمی بادقت و توجه بشنوید، آن گاه میبینید کم نیستند آنهایی که بدون نسخه، به دنبال تهیه داروی مدنظرشان هستند؛ مثل همان مرد میان سالی که نیمی از صورتش را ماسک خاکستری رنگی، پوشانده است و با صدایی نسبتاگرفته، از متصدی داروخانه خیابان دانشجو، طلب چند ورق قرص «کلداستاپ» و شربت «دیفن هیدرامین» میکند.
از متصدی میپرسم که چرا برخی مراجعان، داروی بدون نسخه میخواهند. کوتاه پاسخ میدهد: برای بعضی ها، هزینه ویزیت سنگین و راه سادهتر همین. برخی به توصیه دیگران، دل میبندند و همان دارو را میخواهند. گروهی هم به تجربههای پیشین خود اعتماد دارند؛ چون بارها با همان قرص یا شربت، دردشان آرام گرفته است. کسانی هم هستند که از صفهای طولانی مطب و بیمارستان، گریزاناند و داروخانه را پناهی بی واسطه میبینند.
یکی دو خیابان آن طرفتر هم پیرزنی، چند ورق خالی از قرصهای فشارخونش را نشان متصدی میدهد تا همانها را تهیه کند؛ البته این بار بدون نسخه پزشک. توصیههای متصدی درباره لزوم کنترل فشارخون، پیش از تهیه دوباره دارو، اما مؤثر نمیافتد و او دربرابر درخواست پیرزن، تسلیم میشود و دارو را دراختیارش قرار میدهد.
متصدی این داروخانه هم در پاسخ به همان پرسش من میگوید: برخی به دنبال کاهش هزینهها هستند. برخی هم به توصیه دیگران یا به تجربههای پیشین خود اعتماد میکنند و بر آن اساس، به دنبال داروهای بدون نسخهاند.
تلاش کردیم تا در گفتوگو با دکتر علی روحبخش، معاون غذاوداروی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، از چندوچون و جزئیات آماری وضعیت مصرف دارو در این شهر آگاه شویم. پرسشها را فرستادیم. چند هفتهای هم پیگیری کردیم، اما درنهایت پاسخها به شکل مکتوب به دستمان رسید؛ پاسخی که هرچند مختصر، اما تصویری از واقعیت دارویی مشهد در دل خود دارد.
روحبخش، نخست از سهم مشهد در بازار داروی کشور سخن میگوید: ۶/۲ درصد از کل مصرف کشور در نیمه نخست امسال به مناطق تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد تعلق دارد. البته باید توجه کرد که این درصد به ظاهر اندک، رقم چشمگیری از ۲۸میلیارد عدد داروی مصرف شده در کشور است: حدود ۷۲۸میلیون عدد دارو. او میانگین تعداد دارو در نسخههای دانشگاه علوم پزشکی مشهد را در سال گذشته، ۱۵/۴ قلم در هر نسخه اعلام میکند و این را هم میگوید که آمار امسال در دست نیست.
اما پرسش اصلی، چرایی گرایش مردم به خوددرمانی است. روحبخش، رشتهای از دلایل را برمی شمرد: «صرفه جویی در هزینه ها، دسترسی آسان به داروهایی که بدون نسخه فروخته میشوند، اعتماد به توصیه اطرافیان یا اطلاعات نادرست شبکههای اجتماعی، تجربههای موفق پیشین که بیماران را به تکرار همان دارو ترغیب میکند، کمبود آگاهی درباره عوارض و تداخلات دارویی و حتی محدودیت دسترسی به پزشک در مناطق دورافتاده.» همه این ها، به گفته او، مردم را به سمت خوددرمانی میکشاند؛ عادتی که درظاهر ساده، اما در باطن پرهزینه است.

تبعات این رفتار، سنگین است. او هشدار میدهد: «برخی اقلام مانند آنتی بیوتیکها و داروهای اعصاب، بیش از نیاز واقعی مصرف میشوند و همین باعث میشود داروهای حیاتی برای بیماران واقعی، کمیاب شود. پیش بینی تولید و واردات سختتر میشود، منابع مالی و ارزی تحت فشار قرار میگیرند و حتی زمینه ورود داروهای قاچاق و بی کیفیت فراهم میشود.
این هشدارها، در امتداد گفتههای مسئولان ملی است که بارها از بحران مصرف بی رویه آنتی بیوتیکها و مقاومت میکروبی سخن گفتهاند؛ به ویژه پس از آنکه اعلام شد ایران با مصرف ۵/۳ برابر بیشتر، رتبه نخست مصرف آنتی بیوتیک را درمیان ۶۵ کشور جهان دارد؛ نمونه اش گفتههای پیرصالحی، رئیس سازمان غذاوداروی کشور است که اوایل آذر امسال، از بحران ارزی و فشار بر زنجیره تأمین دارو گفت و مدیریت مصرف منطقی دارو را یکی از محورهای اصلی کنترل بحران دانست و تأکید کرد: مصرف غیرضروری، به ویژه در حوزه آنتی بیوتیک ها، علاوه بر تشدید مقاومت میکروبی، بار مالی مضاعفی بر نظام سلامت تحمیل میکند.
راهکارها نیز در کلام معاون غذاوداروی دانشگاه علوم پزشکی مشهد روشن است: «آموزش عمومی مردم درباره خطرات خوددرمانی از طریق رسانه ها، مدارس و شبکههای اجتماعی؛ اجرای برنامه «داروساز خانواده» یا «داروساز پاسخ گو» برای افزایش دسترسی مردم به مشاوره علمی و بالاخره نظارت سخت گیرانهتر بر فروش داروهای بدون نسخه.»
به گفته روحبخش، در مشهد اقداماتی در همین راستا آغاز شده است: «نسخه نویسی الکترونیک برای رصد دقیق مصرف و تحلیل دادههای نسخه، پایش نسخ و اعلام بازخورد به پزشکان، آموزش و پایش مصرف منطقی دارو به ویژه آنتی بیوتیکها و داروهای پرخطر، آگاهی بخشی عمومی با پوستر و رسانه، راه اندازی سامانه «تی تک» برای رهگیری دارو و سیاستهای کنترل قیمت و پوشش بیمهای مناسب، به منظور کاهش انگیزه مردم برای خرید خودسرانه.»
او در پایان بر اصلاح نسخه نویسی، تأکید میکند و میگوید: اجرای کامل نسخه نویسی الکترونیک، استفاده از سامانه هشدار هوشمند در نسخ و اصلاح قوانین حاکم بر درمانگاهها و داروخانه ها، میتواند چرخه مصرف بی رویه را مهار کند.
دکتر علیرضا صداقت، رئیس سازمان نظام پزشکی مشهد، از منظری دیگر و البته انتقادی به موضوع نگاه میکند.
او باور دارد که ریشههای عادت دیرینه دارودرمانی را باید نه در دردهای روزمره، بلکه در تاروپود فرهنگ و اقتصاد سلامت، جستوجو کرد.
صداقت با نگاهی انتقادی میگوید: ما سال هاست با فرهنگی مواجهیم که پزشک خوب را از روی نسخه اش قضاوت میکنند. در گذشته اگر پزشکی داروی تزریقی یا آمپول تجویز نمیکرد، میگفتند بلد نیست درمان کند. امروز هم اگر پزشک دارو ننویسد یا تجویزها سبک باشد، بیمار احساس میکند وی، بیماری اش را درست تشخیص نداده است. به باور او، این نگاه فرهنگی ریشه دار، باید اصلاح شود.
اما فرهنگ، تنها بخشی از ماجراست. صداقت تأکید میکند که اقتصاد درمان نیز به همان اندازه در شکل گیری این رفتار نقش دارد. او میگوید: اقتصاد سلامت در ایران به شدت بی برنامه است. بیمهها که باید خریداران خدمت باشند، در موارد زیادی تصمیم گیر و تصمیم ساز شدهاند؛ از نوع تجویز و پرداخت گرفته تا تعیین تعرفه ها، در همه چیز اعمال نظر میکنند. ازسوی دیگر، تأخیرهای طولانی در پرداخت مطالبات پزشکان و مراکز درمانی، باعث شده است بخش بزرگی از جامعه پزشکی، تحت فشار مالی قرار بگیرد و این فشار، ناخواسته مسیر درمان را به سمت نیازهای القایی سوق داده است.
اصطلاح «نیاز القایی» یعنی تقاضای درمان یا دارو که نه از نیاز واقعی بیمار، بلکه به واسطه رفتار یا فشار سیستم سلامت ایجاد میشود. این، درست همان نقطهای است که درمان از مسیر واقعی خود منحرف میشود و به مصرف بی رویه دارو دامن میزند.
صداقت، پرسشی بنیادین طرح میکند: «چرا با گذشت دههها از گسترش آموزشهای بهداشتی، هنوز در ذهن بسیاری از بیماران، درمان یعنی دارو؟» او در توضیح بیشتر میگوید: بسیاری از بیماران حتی از پزشک توقع دارند برای کوچکترین علائم، نسخهای پر از قرص و آمپول بنویسد. اگر این اتفاق نیفتد، احساس میکنند ویزیتشان بی نتیجه بوده است.
همین توقع، به گفته او، فرهنگ غلط خوددرمانی را تقویت کرده است.
وی ادامه میدهد: در نظام سلامت ما خط مقدم درمان، نادیده گرفته شده است. بیماران در حوزه درمانهای ابتدایی، رها شدهاند. نظام ارجاع عملا وجود ندارد، پیشگیری بی معناست. بیمهها بسیاری از چکاپهای روتین را در نسخه نویسیها به ویژه ازسوی پزشکان عمومی نمیپذیرند، بنابراین بیماران در خیلی از مواقع خوددرمانی میکنند. نتیجه اینکه با افزایش حجم بیماران در حوزههای تخصصی و فوق تخصصی روبه رو هستیم؛ آنجا که به اصطلاح کارد به استخوان بیمار رسیده است. بدیهی است که در این وضعیت، مصرف دارو افزایش پیدا میکند.
صداقت نقش رسانهها و شبکههای اجتماعی را نیز مهم میداند. او با اشاره به ضعف نظام آموزش سلامت عمومی و فقدان برنامه ریزی برای ارتقای سواد سلامت مردم، میگوید: اینها باعث شده است که در ذهن جامعه، قرص همچنان مترادف با درمان بماند.
راهکارها از نگاه او دو مسیر هم زمان دارند؛ اصلاح ساختار اقتصادی سلامت و تغییر فرهنگ عمومی: «تا زمانی که مردم یاد نگیرند درمان همیشه به معنای دارو نیست و تا وقتی پزشک در نظام اقتصادی عادلانه و با استقلال حرفهای کار نکند، این چرخه نادرست ادامه خواهد داشت.»
صداقت در پایان میگوید: نظام سلامت ما فقط بیمار نیست، بلکه در معرض درمانهای غلط هم قرار گرفته است. اگر میخواهیم مصرف دارو را اصلاح کنیم، باید اول نسخهای برای درمان خود نظام سلامت بنویسیم. مصرف بی رویه دارو صرفا رفتاری فردی نیست؛ نشانهای است از فرهنگی که در آن بیمار به دارو پناه میبرد و ساختاری که درمان را نه در پیشگیری که در خدمات تخصصی و فوق تخصصی دیده است. تا وقتی این دو بازسازی نشود، دارو همچنان بر درمان، سایه خواهد انداخت.
مصرف دارو، برای خیلی از ما، گویی بیش از آنکه نسخهای برای درمان باشد، به عادتی روزمره بدل شده است؛ عادتی که هم فرهنگ و هم اقتصاد سلامت را زیر سایه خود گرفته است. شاید، اما درمان نهایی، نه در «خوددرمانی»، بلکه در «خودآگاهی» باشد. همان طور که کارشناسان هشدار میدهند، راه برون رفت از این چرخه، در بازسازی نگاه عمومی و اصلاح ساختارهای نظام سلامت است.